به گزارش اکوایران ،هفته گذشته بود که حمیدرضا حسینی، پژوهشگر و تهران شناس در کانال تلگرامی اش خبر داد که «کتاب تهران؛ نگاهی به پیشینه تاریخی و سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی شهر تهران» که آن را به سفارش مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران نوشته را  دیگر باید باید از ضایعاتی های تهران تهیه کنند .

او نوشته بود:‌ امروز، دوستی که سال‌ها در کار گردآوری کتاب و سند است و خیلی وقت‌ها کتاب‌های نایاب و قیمتی را از سطل زباله سازمان‌های دولتی پیدا می‌کند، تماس گرفت و خبر تلخی را داد. گفت: پنجاه جلد از «کتاب تهران» تو را از یک ضایعتی به صورت کیلویی خریده‌ام و حساب کرده‌ام که هر جلد، هفت هزار تومان شده است. این در حالی است که قیمت کتاب در سال ۱۳۹۹ (زمان انتشار) با کاغذ گلاسه و چاپ تمام رنگی، ۱۲۰ هزار تومان بود و اگر اکنون با همان کیفیت تجدید چاپ شود، شاید حدود ۳۵۰ هزار تومان و بلکه بیشتر قیمت بخورد.

  عنوان کامل کتاب چنین است: «کتاب تهران؛ نگاهی به پیشینه تاریخی و سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی شهر تهران» که آن را به سفارش مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری نوشتم. کتاب، هم‌زمان با روز تهران منتشر شد و در آخرین مراحل آماده‌سازی، مقدمه آقای حناچی، شهردار وقت را حذف کردند. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفتند: احتمال می‌دهیم اگر نام و نوشته آقای حناچی در کتاب باشد، در زمان شهردار بعدی خمیر شود! و چه پیش‌بینی درستی که با وجود اقدامات احتیاطی، باز هم تحقق پیدا کرد.

مالکیت مادی کتاب تهران برای شهرداری و چاپ آن برعهده انتشارات روزنه بود. درصدی از شمارگان کتاب در کتابفروشی‌های سطح شهر توزیع شد و بقیه نیز به مرکز ارتباطات شهرداری رفت. این قسمت اخیر را مدیران قبلی مرکز برای بخش‌های مرتبط در شهرداری ارسال می‌کردند یا به میهمانان و شرکت‌کنندگان در مراسم گوناگون هدیه می‌دادند. خاطرم هست که همان اوقات، دکتر داریوش بوربور، معمار و شهرساز پیشکسوت اطلاع دادند که نسخه‌ای از کتاب را از طریق شهرداری دریافت کرده‌اند و خوشحال بودند که شهرداری چنین کتاب‌هایی را چاپ می‌کند و به دست اهلش می‌رساند.

نمی‌دانم چند نسخه دیگر از کتاب تهران نزد مرکز ارتباطات شهرداری باقی مانده است، اما در یک سال اخیر فراوان به دوستانی برخوردم که مایل به خرید آن بودند و در کتابفروشی‌ها نمی‌یافتند. در عوض، مدیرانِ این مرکز لطف کردند و آن را همراهِ تعداد زیادی از کتاب‌ها و مجلات دیگر به ضایعاتی‌ها فروختند؛ آن هم به ثمن بخس! مطمئنا اگر به من و سایر مؤلفان گفته بودند، حاضر بودیم همه را بخریم و به اهلش بدهیم ولی ترجیح‌شان این بوده که فی‌المثل کتاب مرا به یک هفدهم قیمت پشت جلد به ضایعاتی بفروشند.‌حرف دیگری نمی‌ماند جز سپاسگزاری از مدیران محترم (و لابد انقلابی) مرکز ارتباطات شهرداری تهران: ممنون که  این‌قدر به کتاب و کتابخوانی اهمیت می‌دهید؛ ممنون که به تلاش‌های مدیران پیش از خود احترام می‌گذارید؛ ممنون که این‌قدر فرهنگ‌دوستید؛ و ممنون که به فکر بیت‌المال و ذرهالمثقال هستید.

علیرضا نادعلی سخنگوی شورای شهر تهران در گفت و گو با اکو ایران در این رابطه توضیح می دهد :‌این موضوع را پیگیری کردم گفته شد این اتفاق در مرکز ارتباطات نیفتاده و تعداد کمی از این کتاب در مجموعه وجود داشته شاید کم تر از ۲۰و تا ۳۰ عدد وجود داشته مثل این که با نویسنده این کتاب هم ارتباط گرفته شده و صحبت شده است .

او ادامه می دهد :‌این که نهادهای مختلف، کتاب های ثابت و غیر قابل استفاده خود را در اختیار دیگران قرار دهند و در زمان انبار گردانی معمولا این اتفاق می افتد رویه معمولی است اما این اتفاق درمرکز ارتباطات نیفتاده است و ممکن است در نقطه ای یک اشتباهی توسط نیروهای غیرمتخصص و خدماتی افتاده باشد اما این که عامدانه این اتفاق افتاده باشد این گونه نبوده است .