فرهنگ اقتصاد ایران: در نظام آموزشی کشور با انبوهی از مقالات و پایاننامههایی مواجه هستیم که ارتباطی با نیازها و مشکلات روز ندارند؛ بهطوری که از هر ۱۰۰ پایاننامه، فقط ۲ موردش به درد کشور میخورد. علت اصلی این پدیده را باید در یک چرخه معیوب پیدا کرد. به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، از نگارش پایاننامهها و مقالات […]
اقتصاد ایران: در نظام آموزشی کشور با انبوهی از مقالات و پایاننامههایی مواجه هستیم که ارتباطی با نیازها و مشکلات روز ندارند؛ بهطوری که از هر ۱۰۰ پایاننامه، فقط ۲ موردش به درد کشور میخورد. علت اصلی این پدیده را باید در یک چرخه معیوب پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، از نگارش پایاننامهها و مقالات بیهدف دانشجویان و بازار گرم مقالهنویسی در خیابان انقلاب که بگذریم، یکی از اشکالات اساسی در رتبهبندی اساتید و اعضای هیأت علمی، ضریب دادن بیش از اندازه به مقاله است.
اعضای هیأتهای علمی در دانشگاههای کشور برای اینکه بتوانند رتبه خود را از مربی به استادیار، از استادیار به دانشیار و نهایتا از دانشیار به استاد تغییر دهند، بایستی حداقلی از امتیازات را کسب نمایند. این امتیازات که به هرگونه فعالیتهای اعضای هیأت علمی نسبت داده میشود، مطابق با آئیننامه ارتقای اعضای هیأت علمی در چند بخش مختلف مطرح میشود که یکی از آنها پژوهش و داشتن انتشارات علمی در مجلات بینالمللی معتبر است.
در واقع، یک عضو هیأت علمی برای ارتقای شخصی باید مقالههایی بنویسد که مجلات بینالمللی آن را تأیید و چاپ کنند. اتفاقی که رهبر انقلاب از آن به مثابه امتحان دادن در کشور دیگر برای قبول شدن در داخل یاد میکنند. رهبر انقلاب در دیداری که به تازگی با نخبگان داشتند، در تذکری چند باره، ایرادات آئیننامه ارتقا را به مسؤولان گوشزد کردند.
تولید مقاله و چاپ آن در مجلات معتبر، برای ارتقا و رزومهسازی، چند اشکال اساسی دیگر هم دارد. برای مثال در یک دانشگاه، عضو هیأت علمی مجبور است مقاله بدهد و چه دیواری کوتاهتر از دانشجویان!
به همین دلیل، استاد به دانشجو فشار میآورد که مقاله بنویسد تا شاید در این مسیر چیزی یاد بگیرد. دانشجو نیز مشغول خواندن پژوهشهای دیگران، انجام آزمونها و گزارش آن در چند برگه میشود تا نهایتا یاد بگیرد چگونه مقاله مینویسند. آن چند برگه نیز در یک مجله بینالمللی که عنوان ISI را یدک میکشد، چاپ میشود.
برای آنکه بدانیم علت این وضعیت چیست، باید بدانیم که با توجه به ساختار نظام ارزیابی اساتید و ارتقای آنها در کشور، اساتید مجبوراند روی موضوعاتی کار کند که از آن مقاله دربیاید، به آن بیشتر ارجاع دهند و رتبهشان بالاتر برود. دقیقا به همین دلیل است که با انبوهی از مقالات و پایاننامههایی مواجه میشویم که به درد دنیا و آخرت هیچ کسی به جز اساتید نمیخورند و در نتیجه، از هر ۱۰۰ پایاننامه دانشگاهی، فقط ۲ موردش به یک درد کشور میخورد.
بر شانه غولها بایست، تا جلو را بهتر ببینی!
از طرفی، دانشجو یا استاد برای نگارش یک مقاله و انتخاب موضوع آن، به انتهای پژوهشهای قبلی مراجعه میکنند و سعی میکنند نقصهای کارهای قبلی را برطرف کنند. این یک فهم غلط از اصلی است که نیوتون از آن تحت عنوان «ایستادن بر شانه غولها» تعبیر میکند و به این امر اشاره دارد که برای یک تحقیق علمی بهتر، باید از «نتایج» تحقیقهای قبلی استفاده کرد. حال آنکه اساتید ما برای ارتقا نه نتایج تحقیقات، بلکه «نقایص» تحقیقات قبلی را بررسی میکنند؛ یعنی بر شانه غولها میایستند و به عقب نگاه میکنند!
در نتیجه این امر، بیشتر عناوین مقالات و انتشاراتی در رزومه اساتید میآید که به درستی میتوان آن را صرفا یک تولید محتوا نامید. تولید محتوایی که به درد بهینهسازی سایتها برای موتور جستجو هم نمیخورد و از طرف دیگر به دلیل استفاده از امکانات دانشگاه و پژوهشگاهها، هزینه بیثمری هم روی دست کشور و حتی شخص مقالهنویس از جمله دانشجو و استاد میگذارد.
مشکل اساسی چیست؟
شاید بتوان گفت اصلیترین مشکل در رویه فعلی این است که موضوعات انتشارات و پژوهشها بدون هدف انتخاب میشوند. موضوعاتی که در روال عادی خود بایستی به حل یک مسأله مربوط باشد. در رویه درست، مسائلی از سمت صنعت یا جامعه به سمت دانشگاه روانه میشود و اساتید و دانشجویان برای حل آن پژوهش میکنند.
این پژوهشها برخواسته از یک نیاز و یا چالش واقعی است و حل آن علاوه بر اینکه گرهی از جامعه باز میکند، دانشجو را برای نقشآفرینی در شرایط واقعی آماده میکند؛ اما متأسفانه در کشور ما، موضوعات پژوهشها به قدری فضاییاند که نه تنها مشکلی از کشور را حل نمیکنند، بلکه با چاپ در ژورنالها و مجلات بینالمللی مشکلی از کشورهای دیگر را نیز حل نمیکنند و لطف آنها فقط به این است که جیب متولیان این مجلات را پر میکنند.
در روال منطقی پژوهش، یک بنگاه اقتصادی یا شرکت صنعتی در کارهای خود به این میرسد که به یک مطالعه تحقیقاتی نیاز دارد و برای آن به اساتید و اعضای هیأت علمی مراجعه میکن و نهایتا با شکلگیری این اتصال، استاد دانشگاه یک پروژه عملی منطبق بر نیاز انجام میدهد. هزینهکرد در این تحقیقات نیز نه تنها هزینه نیست، بلکه نوعی سرمایهگذاری برای کشور است، تا جایی که کشورها برای آنکه هزینهکردشان در تحقیق و توسعه را نسبت به تولید ناخالص داخلی افزایش دهند، در رقابت با یکدیگر هستند. مقدار این هزینه در جهان ۴/۳ برابر هزینهای است که در ایران انجام میشود.
تغییرات لازم برای آئیننامه ارتقای اساتید
آئیننامه فعلی ارتقای اساتید که بایستی توسط شورای انقلاب فرهنگی اصلاح شود، لازم است در بندهایش تغییراتی را مد نظر قرار دهد که هدف مسألهمحوری را دنبال کند. در نشستی که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور وزرای علوم، بهداشت و آموزش و پرورش در آخرین روز مهرماه برگزار کردند، قرار شد که آئیننامه در مواردی مورد چکشکاری قرار گیرد.
محمد سلیمانی، قائممقام وزیر علوم، تحقیقات و فناوری درباره آئیننامه پیشنهادی وزارت علوم میگوید: در آئیننامه جدید نقش وتویی مقاله را کاهش دادیم، شاگردپروری، مرجعیت علمی، دیپلماسی علمی، ماندگاری اعضای هیأت علمی در رتبههای علمی را مدنظر قرار دادیم. در این آئیننامه، دوره استاد ممتازی اضافه و استاد تمامی دو مرحلهای خواهد شد. همچین تقویت متوازن رشد علمی را نیز مدنظر خواهیم داشت.
توجه به ماهیت رشتهها در آئیننامه ارتقا، تناسب ارتقا با مسائل روز کشور و هدایت پژوهشها به سمت حل نیازهای واقعی، امتیاز ویژه به مقالات داخلی برای افزایش مرجعیت علمی کشور و در نظر گرفتن شاگردپروری در ارتقا، از جمله تغییراتی است که این آئیننامه نیاز دارد و در بازنگری آن باید اصلاح شود.
به گفته عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، آئیننامه فعلی ارتقاء اعضای هیئت علمی مبنای تمدن اسلامی ندارد، حتی بر اساس رویکردهای دانشگاههای جهان هم نیست، چراکه در آن به نیازهای بومی توجه نشده و از طرفی از تجربیات نظامهای آموزش عالی جهان الگوبرداری نشده است.
از طرفی، در ارتقای فعلی اساتید و اعضای هیأت علمی، نگارش مقاله و داشتن مقالات، نقشی وتویی در ارتقا دارد. به این معنی که به دلیل امتیازات در نظرگرفته شده، با داشتن مقاله بیشتر میتوان کم بودن امتیازات در سایر بخشها را جبران کرد و به همین دلیل لازم است این نقش وتویی برای مقالات و انتشارات کاهش یابد.
به تأکید خسروپناه، آئیننامه ارتقای فعلی انعطاف لازم و تنوع نخبگانی را ندارد و در بازنگری آن باید بر مبنای شرایط کنونی کشور نوشته و تکلیف مقاله و امتیاز وتویی آن تعیین شود. در آئیننامه ارتقای جدید باید ارتباط با مسائل جامعه و مرجعیت علمی نیز مورد تأکید قرار گیرد و در ادامه رویکرد مرجعیت علمی در آن مشخص شود. همچنین باید مشخص شود که آئیننامه ارتقا در یک مدل واحد یا انواع مختلف باشد.